Print this page

پخته و خام

توسط 09 ارديبهشت 1399   ⁄  در  مقالات

مولوی در اوائل مثنوی می گوید حال پخته در نیابد هیچ خام / پس سخن کوتاه باید والسلام

خوشوقتیم که این توصیه را به صورت مطلق بیان نکرده است وگرنه همان اوائل مثنوی به انتها می رسید. 

خام ها چه کسانی هستند؟ 

از چند جنبه می توان به این سوال پاسخ داد.

یک جنبه آن این است که برخی افراد گمان می کنند مردم، یا این گونه اند یا آن گونه و دسته سوم را نمی بینند. اینها هنوز به پختگی و بلوغ نرسیده اند.

مثلا دو فرزند یک خانواده وقتی با هم اختلاف و نزاعی پیدا می کنند، هر کدام خود را برحق می داند و دیگری را مقصر. در ذهن خود تجسم می کند که وقتی بابا آمد و قضیه را به او گفتم، حتما طرف مرا خواهد گرفت. آن دیگری هم ممکن است همین طور فکر کند. اما وقتی پدر خانواده می آید و شرح ماوقع را می شنود، نه طرف این را می گیرد و نه طرف آن را. به هر دو توصیه هائی می کند که بتوانند بالغانه تر مشکلات بعدی را حل کنند.

آن دو فرزند خام هستند. در آن صحنه، نمی توانند تصور کنند که جایگاه و منظری هم هست که در آن هم من محق هستم هم برادرم. گمان می کنند فقط جا برای یکی از این دو تا هست. پدر هم الزاما طرف یکی از ما را خواهد گرفت. اما پدر، از یک افق بالاتر به قضیه نگاه می کند. پدر، نه به سمت الف مجرا تعلق دارد نه به سمت ب، بلکه به جائی تعلق دارد که هم الف و هم ب را پوشش می دهد. یعنی جایگاه پدرانه.

در انجیل آمده است: فرزند گمشده! به خانه پدر باز گرد.

خانه پدر جائی است که من و تو را زیر یک چتر گرد می آورد. حتی اگر ظاهرا به دو دیدگاه مختلف تعلق داشته باشیم و دشمن هم باشیم. تا وقتی که نتوانی از جایگاه پدرانه به داستان تفرقه ها نگاه کنی، هنوز خامی.

ما چه می دانیم؟ شاید منجی آخر الزمان، زمین را خانه پدری کند و همه را گرد هم آورد. چرا گمان می کنیم او متعلق به ماست و حتما به تایید ما برخواهد خواست و دشمن ما را تار و مار خواهد کرد؟

 

 

 

 

کلیک: 2411 بار - بروزرسانی در شنبه, 13 ارديبهشت 1399 22:14
رای شما
کامران کمیلی پور

آخرین پست های کامران کمیلی پور

دیدگاه(205)